محل تبلیغات شما

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست

گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست


آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک

جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

 

این قافله از قافله سالار خراب است

اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست

 

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش

دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

 

من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما

آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست

 

آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است

حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست

 

امروز که محتاج توام ، جای تو خالی ست

فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست

 

در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است

وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست.


آیه 32مائده:نجات یک جان برابر با نجات کل بشر

اختلالات دو قطبی(افسردگی شیدایی)

ماجرای دو عکسی که جهان را تکان داد...

، ,تو ,کسی ,قفسی ,قافله ,آینه ,خبر از ,برف استحیثیت ,استحیثیت این ,زخمی برف ,تنم زخمی

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرزمین موسیقی ربات اینستاگرام maihalfllemwat hatulicin inrenafrie azutalan Ronald's page muemosyta forsimpwordvasc خاطرات یه دخی آبانی